زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
شاعر : سیدپوریا هاشمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مثنوی
یا به جایی خـبر مرگ پـسر را نبـرید یا که بردید به تـشـیـیع، پـدر را نبـرید
پـدری داغ جـوان دیـد مـلامت نکـنـید روی زانـو اگـر افـتاد شکـایت نکـنـید
چون رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بـگـیرید هـمه زیر بـغـلهـایش را
نـکـنـد نـالـه که زد طبـل برایش بزنید جلوی چـشم همه زشت صدایش بزنید
آی مـردم جـگـر سیـنهزنـان غـم دارد غـم سنـگـیـن شب هـشت مـحـرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید
ای جوانـمرد، بمیرم که جوانمرگ شدی پیـش پای پـدر خـویش چرا پا نشدی؟
خندهها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیـستی و همه دشت، پیـمبر شده است
زرهت حرز علی داشت، دریدند چرا گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانۀ من تاب نداشت تشنه بودی، پـدر تـشـنۀ تو آب نداشت
قـوّت چـشم تـرِ من، کـمـرم را نشکـن قلب محزون من و اهل حرم را نشکن
نـیـزه نگـذاشت که آه تو پـایـان برسـد جان به لبهای تو ای محتضر آسان برسد
ماندهام با تو و اینگـونه گـرفـتار شدن رشته رشته شدهای مثـل عـبای تن من
آیهها چیده شد افـسوس که کـوثر نشده نه هنوز این تن پـاره عـلی اکـبر نشده
زخمهای تنت از موی سرت بیشتر است بردن پیـکـر تو کارهـزاران نفر است
|